چطور در 5 ثانیه ناامید میشویم!؟
محمدصادق جوادیحصار، فعال چپ و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در بخشی از یک مصاحبه با ایلنا پیرامون انتخابات 1400 اظهار کرده است:
“کاندیدای ملت اگر به فکر آینده باشند، حرفهای امیدبخش میزنند و برنامههایشان را بر اساس توسعه و ثبات مطرح میکنند. مردم از این حرفهایی که فلانی دزد است و نگذاشتند ما کار کنیم خسته شدهاند چنین بحثهایی روان مردم را بیشتر از این که هست آزرده و ناامید میکند و بقیه اعتماد تضعیف شده را هم از بین میبرد“! [1]
*جالب است که جوادیحصار در ابتدای جملاتش میگوید کاندیداها اگر به فکر آینده باشند حرفهای امیدبخش میزنند اما تنها ظرف 5 ثانیه و چند کلمه بعد اظهار میکند که: “مردم را بیشتر از این که هست ناامید میکنند و بقیه اعتماد تضعیف شده را هم از بین میبرند”!
و این حد از تناقض را فقط در میان کسانی میتوان یافت که سالها در ستاد هسته سخت اصلاحات به دنبال ناامید کردن مردم بودهاند.
لازم به ذکر است که چپها “تأکید بر ناامیدی مردم و نامشروع بودن نظام از قبل مشارکت پایین انتخاباتی” را از آنرو بر خود واجب عینی میدانند که قصد تیشه زدن به ریشه نظام را دارند و به رخ نمونشدن یک بلوای بزرگ با مزاج “فتنه اقتصادی” میاندیشند.
بلوایی که به زعم خودشان؛ “آبان 98” تنها یک پیشلرزه برای آن بود.
از سوی دیگر اما تأکیدات مداوم رهبر معظم انقلاب بر لزوم امید دادن به مردم و روشن نگاه داشتن فانوس امیدواری توانسته اصلاحطلبان را رسوای زمانه کند و فعالیتشان در “پروژه ناامیدی” را با خلل مواجه کند.
و از همین روست که شاهد تناقضگوییهایی شبیه به آنچه جوادیحصار مرتکب شده، هستیم و خواهیم بود.
***
مسئولی که به مردم گرانفروشی میکند از کجا آمده است!؟
کنایههای آقای شهردار به شورای نگهبان
پیروز حناچی، شهردار اصلاحطلب تهران در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایرنا اظهار کرده است: بالاخره تفاوت ها از همینجا حادث میشود. هیچ کیفیتی اتفاقی نیست و نتیجه ممارست است. علت آنکه ما به مردم گزارش می دهیم و آنان را دعوت به شرکت در انتخابات می کنیم این است که اگر مردم پای صندوق های رای نیایند، هر اتفاقی ممکن است بیفتد. ما دوره هایی داشته ایم که افرادی با ۱۰۰ هزار رای وارد شورا شده اند، با موتور گازی آمده و با بنز رفته اند بیرون. اگر مردم پای صندوق های رای نیایند هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
او میافزاید: معتقدم حتی در انتخابات ریاست جمهوری هم اگر دلخوری وجود دارد و بر فرض افرادی را که نامزد شده اند نمیپسندند، در انتخابات شورای شهر این شرایط به حداقل برسد و اگر لیستی وجود داشت که قابل دفاع بود، این حمایت مردم است که می تواند به این حرکت تداوم بدهد.[2]
*اظهار نکاتی مثل اینکه اگر کسانی از مردم نمیخواهند در ریاستجمهوری رأی بدهند پس در شورای شهر رأی بدهند! “اگر لیستی وجود داشت” و یا بیان این کنایه که رد صلاحیت برخی داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری موجب دلخوری مردم شده است؛ صرفا از رجلی برمیآید که نسبت او با مردمسالاری و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مشخص نباشد و به سیاستورزی به مثابه یک “پله منفعتطلبی” مینگرد.
از کنایههای بدون سند حناچی به مدیریت شهرداری در دورههای گذشته که بگذریم، مردم باید در تمام انتخاباتها “مشارکت حداکثری” داشته باشند و این یک وظیفه اسلامی، میهنی و ملی است.
اما چیزی که موجب روی کارآمدن یک مدیریت ناکارآمد و دارای نسبت نامشخص با مبانی کشور میشود؛ خلل در فرایند “رأی خوب” است.
به این معنی که اگر رأی خوب ندهیم؛ بسا که مشارکت حداکثری ما نیز تحتالشعاع قرار گیرد و کسانی بر مناصب انتخابی کشور حضور یابند که در عرصه اجرائیات، هنر قابل بیانی جز دوچرخه سواری ندارند، حتی در هنگام حضور در منصب اجرایی هم به مردم گرانفروشی میکنند و محکوم میشوند [3] و در نسبتی که با نظام و انقلاب و مردمسالاری دارند نیز تردیدهایی وجود دارد.
چه اینکه اینهمه ناکارآمدی از یکسو و اینهمه صحبتهای عجیب و غریب علیه مردمسالاری و تصمیمات نهادهای قانونی کشور میتواند اتفاقی نباشد…
***
پیماننامه دو عنصر ضدّ امنیتی درباره انتخابات
مصطفی تاجزاده، از محکومان فتنه 88 که اخیراً با پشت پا زدن به آرمان “جنبش سبز”، داوطلب حضور در انتخابات ریاستجمهوری نیز شد، به تازگی در یک توییت نوشته است:
«بیانیه من درباره چگونگی انتخاب معاونان و وزرا و تعامل با رهبر مبتنی بر “مشورت آری، تحمیل هرگز” منتشر شد و مهندس محسن صفاییفراهانی را به عنوان معاون اول رئیسجمهور معرفی کردم. امیدوارم دیگر نامزدها نیز معاون اول خود را معرفی کنند و نحوه و ضوابط گزینش همکاران خویش را توضیح دهند.»
*گویا آقایان تاجزاده و صفاییفراهانی پیمان حضور در عرصه انتخابات ریاستجمهوری 1400 را در بازداشتگاه فتنه 88 با یکدیگر بستهاند!
چه اینکه هر دو از محکومان فتنه هستند اما امروز مدعای حضور در منصب انتخابی ریاستجمهوری را مطرح کردهاند.
این نکته هم بماند که گویا با کابینهای طرف هستیم که هم رئیسجمهورش و هم معاون اولش هر دو در جریان انتخابات مجلس یازدهم معتقد به تحریم انتخابات بودند و این کار را هم کردند.
قابل توجه مخاطبان محترم اینکه تئوری “مشورت آری، تحمیل هرگز” سالهاست که قصد دارد جایگزین تئوری “اعلام نظر و مشورت آری، اطاعت حتما” شود.
تئوری سیاسی طراحی شده در ستاد هسته سخت اصلاحات که سالهاست میخواهد جایگاه رفیع رهبری نظام و ولایت فقیه را به چیزی شبیه جایگاه پاپ در میان مسیحیان و یک جایگاه تشریفاتی تبدیل کند.
البته این نکته بدیهیست که آقای تاجزاده به عنوان یک عنصر معارض با قانون و دارای سوء سابقه خواب ریاستجمهوری را هم نخواهد دید و مردم ایران از این بابت در امنیت بهسر میبرند اما مقابله با اعوجاج و انحرافاتی که او قصد دارد در لوای داوطلبیاش برای انتخابات مطرح کند؛ یک ضرورت است.
گفتنیست مقولاتی مثل ارائه برنامه از سوی داوطلبان و یا بیان نحوه گزینش همکاران یک رئیس جمهور در صورت “مسکوت گذاشتن کارنامه” صرفا یک شوآف و برنامه انحرافی است که فریب خوردن از آن میتواند موجب “رأی بد” شود.
باید دانست این “کارنامه” است که عیار کارآمدی و عملی بودن برنامههای داوطلبان نامزدی را مشخص میکند و کسانی که بدون کارنامه به حرفهای دهانپر کن و شعارهای رنگارنگ تمسک جستهاند یقینا خائن به نظام و رأی مردم هستند.