[ad_1]
به گزارش «مبلغ» – کتاب شریف المراقبات که به منظور مراقبت از اوقات شریف و قابلاستفاده در طول سال نوشته شده است، همراه نکات مفید دیگر و تذکرات اخلاقی مؤلف که از ضمیر روشن و پاک او برمیخیزد، حلاوتی به کام خواننده میچشاند که در سایر کتب، کمتر تجربه میکند. مرحوم مؤلف، پس از مقدمهای، در دوازده فصل به هر کدام از ماههای قمری (از محرم تا ذیحجه) میپردازد و در خاتمه با تذکراتی اخلاقی کتاب را به پایان میبرد.
دهه اول محرم
حزن و اندوه
سزاوار است حال دوستان آل محمد – که رحمت خدا بر آنان باد – بحکم دوستی و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند. باید مقداری از لذائذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن و گفتن بدست می آید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش – رحمت خداوند بر آنان باد – را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال می فرماید: ((بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و شما پشیمان و زیانکار شوید)))[۱].
یکی از فرزندان کوچکم در دهه اول محرم فقط نان خالی و بدون خورش می خورد. و تا جائی که می دانم کسی به او نگفته بود که این کار را انجام دهد و گمان می کنم سرچشمه این کار دوستی باطنی او بود.
حال اگر کسی نتواند در تمام دهه اول این کار را انجام بدهد، باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشامیدن و حتی سخن گفتن – مگر آن که لازم باشد – و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد. و نیز در دهه اول، هر روز امام حسین (علیه السلام) را با زیارت عاشورا زیارت نماید. و اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند. و اگر نمی تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود. و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.
مواسات با امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت – رحمت خدا بر آنان باد – نیز باید بخاطر صدمات ظاهری که به آن حضرت وارد شد، باشد. ولی از این مطلب هم نباید غافل شد که صدمات ظاهری که بر آن حضرت (علیه السلام) وارد شد، در مورد هیچکدام از پیامبران و جانشینان آنان و حتی در مورد هیچیک از جهانیان شنیده نشده است؛ بخصوص تشنگی حضرت (علیه السلام) که در احادیث قدسی و غیر قدسی چیزهایی درباره آن آمده است که انسان توان تصور آن را نیز ندارد. همچنین مصیبتهایی مانند شهید شدن اهلبیت و اسارت حرمش، گویا او با محبوبش پیمان بسته بود بخاطر خوشنودی او کشته شدن را با انواع آن از قبیل سر بریدن، کشتن از زیر گلو، کشتن با شکنجه و با گرسنگی و تشنگی و اندوه و غیر اینها، تحمل کند. ولی با این همه شادمانی و نشاطی بجهت آشکار شدن نورهای زیبایی و عظمت خداوند و شوق دیدار با او و رسیدن به ذات مقدسش به او می رسید که آن سختیها را آسان می نمود.
بلکه سختی آن را به لذت تبدیل می نمود. یکی از یاران او در این رابطه می گوید: هر چه شرایط بر امام (علیه السلام) سخت تر می گردید، سیمای او برافروخته تر و خوشحال تر می شد[۲]. ولی بهر حال درد و اندوه سختیها و مصیبتهایی که بر جسد مبارک حضرت (علیه السلام) و بر دل اهل بیت محترم او وارد شد و هتک حرمت ظاهری او انسان را می کشد.
بنابراین دوستانش باید کارهایی را که مناسب این مصیبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت (علیه السلام) در این مصیبت، انجام دهند؛ بگونه ای که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است. زیرا امام (علیه السلام) بفرموده جدش (صلی الله علیه و آله و سلم) سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان می باشد و باین جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک رهایی بخشد. فرزندان و عزیزان خود را یتیم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زینب و سکینه – که سلام خدا بر آنان باد – رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر برید، تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه کنندگانی که هلاکت شده و دیگران را به هلاکت می کشانند نجات داده و بدین وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد؛ پیروانش را از تشنگی روز قیامت رهانیده و از نوشیدنیی که ظرف آن با مشک مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراین بحکم وفا و مواسات که از صفات عالی انسانی است، لازم است که همان چیزی را که امام (علیه السلام) به آنان عنایت کرده است، آنان نیز به امام (علیه السلام) تقدیم نموده و همانگونه که امام (علیه السلام) خود را فدای آنها نمود آنان نیز خود را فدای او نمایند. و حتی اگر چنین کاری را نیز انجام بدهند باز هم بخوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. باین جهت که او مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سلم، علت آفرینش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوبِ محبوبِ اوست.
نیز با گفتاری صادقانه و با زبان حال بگوید: آقای من! کاش بجای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو می شدم! کاش خویشان و فرزندان من بجای خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر می شدند! کاش تیر حرمله – که لعنت خدا بر او باد – سر شیرخوار مرا می برید! کاش فرزندم، علی بجای فرزند تو قطعه قطعه می شد! کاش جگر من از شدت تشنگی تکه تکه می شد! کاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار می شد! کاش من درد این جراحتها را تحمل می نمودم! کاش آن تیر به گلوی من می نشست! و جان مرا می گرفت! کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده ولی خویشان تو در خواری و ذلت نمی افتادند! کاش وارد آتش شده و شکنجه می شدم ولی این مصیبتها به شما وارد نمی شد.
اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و بخاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین می گرداند. ولی جدا از فریبکاری با این سخنان بپرهیز زیرا ممکن است وقتی می گویی: حاضرم این بلاها را بجای امام (علیه السلام) تحمل نمایم، حال و دل تو بمقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان جز مقدار کمی از این ادعاها قبول نشود. و در این صورت بجای این که به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایینترین درجات منافقین می رسی. پس اگر می بینی که نمی توانی این گونه با امام (علیه السلام) مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو: کاش با تو بوده، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگی می رسیدم. و اگر می بینی باین مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را که همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیباییهای آن است، معالجه کرده و این فرمایش خداوند متعال را بخوان: ((ای یهود! اگر گمان می کنید فقط شما دوستان خدایید و اگر راست می گویید، آرزوی مرگ کنید.))[۳]
و در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلی کامل به حمایت کننده و پناه آن روز که از معصومین (علیهم السلام) می باشند بپایان رسانیده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از کوتاهی خود معذرت بخواهد.
دعای اول ماه
یکی از اعمال مهم، دعای اول ماه است. و بجهت اینکه اول این ماه اول سال بوده و از طرف دیگر دعاهای قبل از وقت نیز تاءثیر خاصی در برآورده شدن حاجات و رسیدن به امور مهم دارد، این دعا تاءثیر زیادی در سلامتی و دوری از آفات دینی و دنیایی آن سال و بهبودی حال و بدست آوردن نیکیها دارد. و دعایی که برای اول ماه در اقبال روایت شده دعای بسیار مفیدی برای مطالب مذکور است [۴].
نماز شب اول ماه
بهتر است در شب اول، بعضی از نمازهایی را که در این شب وارد شده بمقدار حال و توانایی خود خوانده – حداقل دو رکعت نمازی را که شامل حمد و یازده بار ((قل هو الله احد)) است -، بعد از آن دعایی را که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده بخواند و فردای آن روز را روزه بگیرد. در روایت آمده است:
کسی که چنین عملی را انجام دهد، مانند کسی است که بمدت یک سال کارهای خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد بود.[۵]
روزه روز سوم
در روایت آمده است: حضرت یوسف (علیه السلام) در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسی این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان می نماید.[۶]
روزه تمام ماه
روایت شده: مستحب است تمام ماه را روزه بگیرد.
تاسوعا و عاشورا
روزه
و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه نگیرد[۷] ولی از خوردن و آشامیدن تا عصر خودداری نماید و آنگاه چیزی بخورد یا بیاشامد بجهت این که امام حسین (علیه السلام) و یاران حضرت در عصر از غصه های این دنیای پست رهایی یافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود که عبارت بود از دیدار خداوند بزرگ، رسیدند. و شاید بهمین جهت است که دوستان عزادار آن حضرت (علیه السلام) در عصر این روز غم و غصه آنها کاهش پیدا کرده و از بین می رود.
نکته ای در اعمال شب و روز عاشورا
در سایر اعمال شب و روز عاشورا، از قبیل نمازها و دعاهای آن – غیر از زیارتها و نمازهای آن – اشکالهایی وجود دارد. و ممکن است این اعمال ساخته و پرداخته مخالفین شیعه باشد. مواردی مانند استحباب سرمه کشیدن و غیر آن؛ و حتی اگر از معصومین (علیهم السلام) نیز روایت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزاداری و صلوات فرستادن بر امام (علیه السلام) و اصحاب او و لعنت نمودن کشندگان آنها بهتر از انجام چیزهایی است که در آن روایات وارد شده است. زیرا در روایت بر این اعمال نیز تاءکید شده است.
زیارت امام حسین و یاران ایشان
از چیزهایی که عقل آنها را همراه با زیارت آن حضرت (علیه السلام) لازم می داند، زیارت اهل بیت و یاران شهید اوست؛ بخصوص با زیارتهایی که وارد شده است [۸].
رعایت اخلاص
آنچه در این باب و غیر آن اهمیت دارد، این است که این کارها را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعی کنیم این کارها را با نیتی خالص و برای رضای خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا کار کوچکی که با نیت خالصانه صادقانه همراه باشد بهتر از کارهای زیادی است که خلوص و صداقت در آن نباشد؛ حتی اگر چندین هزار برابر باشد. و این مطلب بخوبی از عبادتهای حضرت آدم (علیه السلام) و شیطان فهمیده می شود، زیرا عبادتهای چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگی در آتش نجات نداد ولی یک توبه حضرت آدم (علیه السلام) باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد. صدق در اخلاص تنها با لطف خاص خداوند در بندگانش به وجود می آید. و اگر بنده فقط سعی خود را بکار گیرد و بفهمد که نمی تواند به آن دست یابد و در پی آن از خداوند کمک خواسته و این آیه ام من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء[۹]؛ ای کسی که جواب مضطر را می دهی و مشکلات او را حل می کنی. شامل حال او شود، درهای عنایت پروردگار کریم بر او گشوده می شود. زیرا او کریم و بخشنده است. بخشش به بندگان مضطری را که درب او را می کوبند دوست دارد.
در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد که ریاء و دوستی ستایش مردم در نیت او وارد نشود. و برای اینکه بفهمد ریاء در نیتش وارد شده یا نه، می تواند بجای اینکه مثلا در خانه خود عزاداری را برپا کند در منزل دوست خود این کار را انجام دهد بطوری که مردم ندانند او مجلس را برگزار کرده است. آنگاه ببیند حال قلب او از این کار تغییر پیدا می کند و حال او در سنگین بودن مخارج عزاداری و کمی آن یا خوشحالی او از شکوه مجلس یا سادگی آن متفاوت است، در صورتی که مردم بدانند که او برپا کننده مجلس عزا می باشد یا ندانند. و اگر در تمام این مسائل تفاوتی ندید، ببیند که آیا دوست دارد ((سخنران)) یا ((روضه خوانی)) را که برای عزاداری دعوت می کند از کسانی باشد که معروف بوده و در مجالس اعیان و اشراف به ذکر مصایب امام (علیه السلام) می پردازند یا نه؛ بخصوص در صورتیکه مصایبی را که غیر معروفین از امام (علیه السلام) نقل می کنند از منابع معتبر بوده و از این جهت از لحاظ شرعی بهتر باشد. و یا ببیند آیا برای او فرق می کند که اهل مجلس او از فقرا یا ثروتمندان باشند. و اگر در این ملاکهایی که برای تشخیص ریاء ذکر نمودیم تاءمل کند می بیند که راه برای ورود ریاء در عزاداریش بسیار وسیع می باشد و برای بستن این راه باید عمل خود را از دیگران بپوشاند و آن را مخفی نماید؛ بدین شکل که مجلس عزاداری را در منزل دوستش منعقد نماید و بگونه ای عمل کند که کسی نداند مجلس را او برگزار نموده است. و تلاش کند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهد به این ترتیب که کسی را برای خواندن مصیبت دعوت کند که باتقوا و در خواندن مصیبت راستگو باشد. و نیز در احترام به شرکت کنندگان فقیر و غنی برای او فرقی نکرده و برای احترام گذاشتن به آنان امتیازات دینی را رعایت کند نه امتیازات دنیوی را. زیرا صحت اعمال اسرار زیادی دارد که در قبول و افزایش پاداش آنها مؤ ثر است.
کنار قبر حضرت بودن درشب عاشورا
از جمله چیزهایی که تاءکید شده این است که شب عاشورا تا صبح پیش قبر امام حسین (علیه السلام) بماند. شیخ صدوق و شیخ طوسی از معصوم (علیه السلام) روایت نموده اند که:
(کسی که در شب عاشورا، امام حسین (علیه السلام) را زیارت نماید و تا صبح در کنار قبر او بماند خداوند در روز قیامت او را برمی انگیزد در حالیکه آغشته بخون امام حسین (علیه السلام) بوده یا خداوند را در روز قیامت دیدار می کند در حالیکه آغشته بخون خود می باشد.))[۱۰]
بیست و یکم محرم
از شیخ مفید (رحمه الله علیه) روایت شده که شب بیست و یکم محرم شب زفاف سرور تمام زنان جهان حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و بهمین جهت روزه روز آن مستحب می باشد.[۱۱]
در استحباب روزه این روز علماء اختلاف دارند که آیا مستحب می باشد یا نه. ولی کسی که می داند خداوند چه نعمت بزرگی در این شب شریف به دوستان خود و عموم مسلمین عنایت نموده و می داند تمام خیراتی را که در عالم گسترده شده از برکت وجود دوازده امام (علیهم السلام) و ارشادات و اعمال و نورهای مزار شریفشان می باشد، بخصوص برکت انوار امام قائم که خداوند متعال بواسطه او عنایات دینی و دنیایی خود را بر متدینین این امت و بقیه امتها تمام نموده، و می داند بوسیله او نور عدل الهی آشکار شده و هیچ دین باطلی در روی زمین باقی نخواهد ماند؛ و نیز منشاء تمام این نعمتها در همین شب است، باید در این روز با روزه یا سایر عبادتها و طاعات از بخشنده نعمتها سپاسگزاری نماید. و کسی که چنین روزهایی را بزرگ می دارد، امید است از کسانی باشد که خداوند در این آیه ((رعایت شعائر الهی برخاسته از تقوای دل است.))[۱۲] با تقوای دل از آنان یاد کرده است. و باید بدانیم رعایت این امور بظاهر جزئی تاءثیر و پاداش مراقبتهای انسان را افزایش می دهد.
پایان ماه
با پایان این ماه حرام، انسان نیز از حمایتهای الهی بیرون می رود.
بهمین جهت بندگان حقوقی پیدا می کنند. یکی از این حقوق این است که بنده می تواند با واسطه پناه آن روز که از معصومین (علیهم السلام) است با خداوند، مناجات نماید. در این مناجات ابتدا به عدم شایستگی خود برای این امنیت الهی اعتراف نموده و بگوید: بخاطر بدی کردار و اندیشه، سزاوار خواری و عذاب دردناک تو بودم. اکنون که با لطف خود مرا در این ماه در پناه و حمایت و امان خود قرار دادی بعد از این ماه نیز، هیچگاه ما را از حمایت خود خارج مفرما. بخاطر کوتاهی در سپاسگزاری تو آنگونه که سزاواری، و عدم رعایت ادب و احترامت ما را مجازات نکن. مانند همیشه ما را مشمول عفو بی مانند خودت قرار بده تا گناهان ما تبدیل به چندین برابر اعمال شایسته گردیده و به مقام بالایی برسیم. و در پایان مناجات خود را با گفتن ((ان شاء الله)) و صلوات فرستادن به اتمام برساند.
مراقبتی را که برای آخر ماه محرم گفتیم با مراقبت پایان اعمال در آخر هر ماه فرق می کند. زیرا در آخر ماه محرم مراقبات مخصوصی از قبیل محاسبه، استغفار و دعا برای اصلاح حال وجود دارد که در فصل محاسبه کتابهای اخلاقی بیان شده است.
پی نوشت:
۱. سوره توبه. آیه ۲۴.
۲. روی الصدوق فی معانی الأخبار: ۲۸۸، باب معنی الموت باسناده إلی الحسین بن علی الناصری عن أبیه عن أبی جعفر الثانی عن آبائه علیهم السّلام أنّه قال:«لما اشتد الأمر بالحسین بن علی علیهما الصلاة و السلام نظر إلیه من کان معه فإذا هو بخلافهم لانّهم کلما اشتد الأمر تغیرت ألوانهم، و ارتعدت فرائصهم، و وجلت قلوبهم، و کان الحسین علیه السّلام و بعض من معه من خواصه تشرق ألوانهم، و تهدأ جوارحهم، و تسکن نفوسهم.
و قال بعضهم: انظروا لا یبالی بالموت فقال لهم الحسین علیه السّلام صبرا بنی الکرام، فما الموت إلا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضراء إلی الجنان الواسعة و النعیم الدائمیة، فأیکم یکره أن ینتقل من سجن إلی قصر، و ما هی لأعدائکم إلا کمن ینتقل من قصر إلی سجن و عذاب، إن أبی علیه السّلام حدثنی عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله إن الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر و الموت جسر هؤلاء إلی جنانهم و جسر هؤلاء إلی جحیمهم ما کذبت و لا کذبت»
۳. جمعه، آیه ۶.
۴. اقبال الاعمال (ط – الحدیثة)، ج۳، ص: ۴۱
۵. الإقبال بالأعمال الحسنة (ط – الحدیثة)، ج۳، ص: ۴۱
۶. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۵، ص: ۳۳۵
۷. إقبال الأعمال: ۳ – ۵۰.
ورد النهی أکیدا عن صوم الیوم التاسع و العاشر، بل عن صوم الیومین الحادی عشر و الثانی عشر أیضا، فإنّ بنی أمیة – لعنهم اللّه – صاموا تلک الأیام فرحا و تعییدا و شماتة بالعترة النبویة الطاهرة، و شکرا علی قتلهم و سبیهم و هتکهم حرم الرسول صلّی اللّه علیه و آله، فمن فعل فعلهم حشره اللّه یوم القیامة مع یزید و ابن زیاد و بقیة بنی أمیة و أعداء اللّه و رسوله صلّی اللّه علیه و آله.
و قد وردت فی ذلک أحادیث کثیرة، منها: ما رواه الکلینی فی الکافی: ۴ – ۱۴۶ ح ۵ باسناده إلی -جعفر بن عیسی قال:سألت الرضا علیه السّلام عن صوم یوم عاشوراء، و ما یقول الناس فیه؟ فقال:«عن صوم ابن مرجانة تسألنی؟ ذلک یوم صامه الأدعیاء من آل زیاد لقتل الحسین علیه السّلام. و هو یوم یتشاءم به آل محمد، و یتشاءم به أهل الإسلام، الیوم الذی یتشاءم به أهل الإسلام لا یصام و لا یتبرک به و یوم الاثنین و یوم الخمیس – إلی أن قال: – و یوم عاشوراء قتل الحسین علیه السّلام و تبرّک به ابن مرجانة، و تشاءم به آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله فمن صامهما أو تبرّک بهما لقی اللّه تبارک و تعالی ممسوخ القلب، و کان محشره مع الذین سنّوا صومهما و التبرک بهما».
و رواه فی التهذیب: ۴ – ۳۰۱ ح ۹۱۱ مثله، و الاستبصار: ۲ – ۱۳۵ ح ۴۴۲، عنهما الوسائل: ۱۰ – ۴۶۰ ح ۳.
و قد رویت أحادیث کثیرة غیرها فمن أراد التفصیل فلیراجع وسائل الشیعة: ۱۰ – ۴۵۹، باب ۲۱ باب عدم جواز الصوم التاسع و العاشر من المحرّم علی وجه التبرّک.
۸. إقبال الأعمال: ۳ – ۷۳ – ۸۰
۹. النمل: ۶۲.
۱۰. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۹۵، ص: ۳۴۰
۱۱. إقبال الأعمال ۳ – ۹۲
۱۲. حج، آیه ۳۲.
[ad_2]
Source link