در این قسمت باهم مروری میکنیم بر سبک نوازندگی استاد احساس “شوپن”
وقتی تصمیم میگیریم زندگینامه ی کسی رو مطالعه کنیم ، هر مقاله ای که باز میکنیم با این عنوان شروع میشه ” شوپن اول مارس ۱۸۱۰ از پدری فرانسوی و مادری لهستانی در نزدیکی ورشو به دنیا آمد. او تنها نیمی از زندگی خود را در لهستان سپری کرده بود که در سال ۱۸۳۱ برای همیشه به پایتخت فرانسه کوچ کرد .”
راستش چندان اهمیتی نداره که شخص مورد نظر در چه سالی متولد شده و کجا زندگی کرده!
چیزی که مهمه افکار و عقایده ، یعنی سفر به نقطه ی مرکزی وجود هر انسان که اصلا هم کار آسونی نیست … ولی از آثار و نشونه ها میشه تنها یکم کمک گرفت تا شاید کمی به دنیای درونی فردریک شوپن پی ببریم …
بیاید اینطوری شروع کنیم ” شوپن استاد ایجاز است یعنی بیان بالاترین و برهنه ترین عواطف انسانی با کوتاه ترین نت ها ! ”
موسیقی شوپن سراسر حس زندگیست و انگار تمام عواطف درونی یکراست از سمت قلبش روی کلاویه های پیانو میشینن .
شوپن هیچ وقت به اجرای سمفونی های بزرگ و اپرا تمایلی نداشته و احتمالا ضعف جسمانیش هم بی تاثیر نبوده و شاید به همین جهته که چندان علاقه ای به بتهوون نداره
اما به موتسارت و باخ بسیار ارادت داشته …
نواختن آثار شوپن در عین سادگی برای شنونده ، در اجرا بسیار دشواره . به این دلیل که معتقده تمام نت ها باید با ظرافت تمام اجرا بشن و هیچ نتی هرچند کوتاه ، قابل حذف نیست .
شوپن عاشق لهستان یعنی زادگاهش بوده و در بسیاری از آثارش از تاریخ و رنجی که مردم لهستان متحمل شدند الهام گرفته … و در وصیعت نامه ای خواسته تا بعد از مرگ قلبش رو به لهستان برگردونند … و سرانجام در سن ۳۹ سالگی بر اثر بیماری شدید سل ریوی از دنیا میره و طبق خواسته ی خودش در مراسم سوگ رکوییم موتسارت نواخته شد …