۳ شهریور ۱۳۲۰ سالروز اشغال ایران به دست نیروهای متفقین است. در این روز، کشورمان توسط قوای شوروی از شمال و قوای انگلیس از جنوب مورد هجوم قرار گرفت و بعد از فروپاشی ارتش طی دو روز اشغال شد. این هجوم باعث استعفای رضاشاه از سلطنت و تبعیدش به جزیره موریس شد.
ماجرای اشغال ایران در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰
در واقع، اصلیترین علت هجوم نابهنگام انگلیس و شوروی به ایران وقوع جنگ جهانی دوم بود. نیروهای آلمان نازی بعد از اشغال بیشتر کشورهای اروپا و ناکامی در اشغال انگلیس، به طور ناگهانی به شوروی حمله کردند. آلمانها در ابتدا با سرعتی خیره کننده در خاک روسیه پیش رفتند، اما تدبیر استالین در مردمی خواندن جنگ با آلمان و بسیج همه نیروها باعث شد هیتلر در استالینگراد متوقف شود.
در این اوضاع سخت، ایران به لحاظ استراتژیک بسیار مهم شده بود. انگلیس به علت حمله هیتلر به روسیه، دست دوستی به طرف استالین دراز کرده بود و جبهه متفقین رسما آغاز به فعالیت کردند. در این میان، وینستون چرچیل (نخست وزیر وقت بریتانیا) تنها راه کمک نظامی به شوروی را ایران میدانست. او معتقد بود ایران و راه آهنش پلی است به سمت شوروی و متفقین از این راه میتوانند به استالین و شوروی کمک کنند.
در آن سو، آلمان به ایران وعده داده بود که به زودی به قفقاز میرسد و در صورت مقاومت ایران فتح کامل شوروی حتمی است. ایران در آن زمان رابطه نسبتا خوبی با آلمان داشت و گروهی از دولتمردان پهلوی هم با نازیها مراوده داشتند. این اتفاق باعث شد انگلیس و شوروی بهانه به دست آورده و به خاک ایران حمله کنند. این در حالی بود که رضا شاه بعد از مطلع شدن از خطر اشغال ایران، نیروهای آلمانی را از کشور اخراج کرده و دولتمردان آلمان دوست را هم عزل کرده بود.
با وجود همه تلاشها سرانجام قوای متفقین در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۲۰ به ایران حمله کردند. سپیده دم روز سوم شهریور، نیروهای اتحاد جماهیر شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، ایران را مورد حمله زمینی، هوایی و دریایی قرار دادند. در همان لحظات اولیه حمله، اسمیرنوف، سفیر کبیر شوروی و سر ریدر بولارد، وزیر مختار بریتانیا در منزل رجبعلی منصور، نخستوزیر ایران حضور یافته و طی یادداشتی حمله قوای خود را به ایران ابلاغ کردند.
رجبعلی منصور به همراه جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، به کاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع ساخت و سپس راهی مجلس شورای ملی شد و گزارش حمله نظامی شوروی و بریتانیا را به اطلاع نمایندگان مجلس رساند. بی درنگ جلسه هیئت وزیران در کاخ سعدآباد با حضور رضاشاه تشکیل شد و موضوع حمله به ایران و نقض بیطرفی مورد بحث و مذاکره قرار گرفت.
سه سربازی که تا آخرین نفس در مقابل دشمن ایستادند
بعد از حمله متفقین به ایران، ارتش شاهنشاهی که رضا شاه یک سوم بودجه کشور را خرج تجهیز آن کرده و امید بسیاری به آن داشت فروپاشید. در مورد فروپاشی ارتش بحثهای بسیاری مطرح شده است.
مرخصی رفتن بسیاری از سربازان و عدم حضورشان در مقرهای نظامی، خیانت افسران عالی رتبه و به خصوص وحشت ایران از قوای روس و انگلیس همگی از جمله علل فروپاشی ارتش شمرده شده اند. به جز این، گویا انگلیس به رضا شاه وعده داده بود که در صورت ترک مخاصمه، سلطنت پهلوی همچنان باقی بماند و تنها کافی است شاه الساعه کشور را ترک کند.
با تمام این احوال، به محض آغاز جنگ و مخابره اخبار از مرزها به فرمانداریهای نظامی، دستور ترک پایگاههای نظامی صادر شد. ارتشیها و سربازان سردرگم شده و هر یک به سمتی فرار کردند. بسیاری از این سربازان گرسنه و آواره راهی روستاهای اطراف شده و برخی نیز شروع به غارت انبارهای کشاورزی کردند.
در این حین، قوای شوروی و انگلیس به خیال تسلیم قوای ایرانی از مرزها گذشتند. روسها به نزدیکی ارس و پل جلفا رسیدند که ناگهان با تیربار سربازان ایران مواجه شدند. این تیربار از جانب سه سرباز رشید ایرانی بود که علی رغم دستور فرماندهان نظامی در مراغه و تبریز مبنی بر ترک پل، به صورت خودجوش در مقابل دشمنان ایستاده بودند و یک تنه با قوای روس میجنگیدند.
سه مرزبان ایرانی به نامهای ژاندارم سرجوخه مصیب ملک محمدی، سید محمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری با عملیات تعقیب و گریز توانستند ارتش روس را برای ۴۸ ساعت متوقف کنند.
نیروهای متفقین در نهایت با استفاده از توپخانه سنگین موفق به شهادت این سه سرباز و عبور از پل و رود ارس و ورود به خاک ایران شدند. لازم به ذکر است که مرزبان دیگری به نام استوار میرزا علی هم در جلفا پس از سه ساعت مقاومت در برابر متفقین در نهایت شهید شد.
اتفاقات بعد از این واقعه نیز در نوع خود جالب است. طبق گزارش برخی شاهدان محلی، سرلشکر نوویکف، فرمانده لشکر ۴۷ شوروی وقتی متوجه میشود ۴۸ ساعت است که تنها با ۳ سرباز جنگیده، به نشانه احترام یکی از درجه هایش را از روی دوشش باز کرد و روی سینه سرجوخه محمدی گذاشت و از چوپانی خواست ۳ سرباز شجاع را به شیوه مسلمانان کنار پل آهنی دفن کند. تدفین این ۳ سرباز به خاطر وطن پرستی شان با تشریفات نظامی از سوی لشکر ۴۷ ارتش دشمن صورت گرفت.