خرابکاری در نطنز و حضور اسرائیل در مذاکرات وین/ موضع بایدن درباره‌ برجام را نتانیاهو تعیین می‌کند

سرویس جهان مشرق – حادثه‌ی روز یک‌شنبه (۲۲ فروردین ۱۴۰۰) در تأسیسات هسته‌ای نطنز، که ایران آن را «تروریسم هسته‌ای» توصیف کرده است[۱]، حلقه‌ای از یک زنجیره‌ی گسترده‌تر برای افزایش فشار به ایران و همچنین آمریکا در مذاکرات هسته‌ای برای احیای برجام است. گزارش‌های رسانه‌ای[۲]، و بعضاً مقامات ایران[۳]، رژیم صهیونیستی را عامل این حادثه معرفی می‌کنند[۴]؛ و چنان‌که شواهد نشان می‌دهد، این اقدام اسرائیل برای تأثیرگذاری روی مواضع ایران و آمریکا در مذاکرات بر سر احیای توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ است.

 

تصویر ماهواره‌ای از تأسیسات نطنز پیش از عملیات خرابکارانه‌ی اخیر (+)

دولت ترامپ روابط عمیق‌تری، نسبت به دولت اوباما، با رژیم صهیونیستی داشت و اکنون که معاون اول اوباما در جایگاه ریاست‌جمهوری آمریکا نشسته، اسرائیل تلاش می‌کند علاوه بر مذاکره‌ی مستقیم با دولت بایدن و تحمیل منافعش به کاخ سفید، از طریق اقدامات خرابکارانه نیز در مذاکرات هسته‌ای میان ایران و اعضای برجام ایفای نقش کند. اکنون توپ در زمین دولت ایران است تا با انجام اقدامات تلافی‌جویانه با هدف بازدارندگی و همچنین اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه‌تر در مذاکرات جاری (در صورت تصمیم به تداوم مذاکرات) به این اقدامات رژیم صهیونیستی پاسخ دهد.

 

دیدار «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه‌ی ایران، با «رافائل گروسی» دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در تهران در ماه فوریه‌ی سال ۲۰۲۱؛ تجربه نشان داده که مذاکره، کوتاه آمدن و امتیازدهی در قالب برجام نمی‌تواند مانع از تعدیگری رژیم صهیونیستی شود، و باید راه‌های دیگری را برای بازدارندگی مقابل این رژیم در پیش گرفت (+)

اندیشکده‌ی روسی «نیو ایسترن آوت‌لوک» اخیراً در گزارشی تحت عنوان «اسرائیل چگونه دارد سیاست بایدن در قبال ایران را شکل می‌دهد[۵]» به بخشی از فشارهای رژیم صهیونیستی علیه کاخ سفید به منظور جلوگیری از حل‌وفصل مسئله‌ی هسته‌ای و بازگشت آمریکا به برجام، و تحمیل خواسته‌های تل‌آویو به واشینگتن پرداخته است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه‌ی گزارش نیو ایسترن آوت‌لوک است.

 

مذاکرات فعلی در وین تلاش برای احیای توافقی است که سال ۲۰۱۵ در همین‌جا منعقد شد؛ دولت ایران باید به جای مشتاق نشان دادن خود به احیای برجام به هر قیمتی، «تاکتیک قهر» را هم برای جلوگیری از زیاده‌خواهی آمریکا و سوءاستفاده‌ی رژیم صهیونیستی به کار ببندد (+)


در حالی که «جو بایدنِ کاندیدا» می‌خواست به‌سرعت روابط با ایران را عادی‌سازی کند و مجدداً وارد برجام شود، «جو بایدنِ رئیس‌جمهور»، و اقدامات دولتش، از برنامه‌ی اعلام‌شده‌ی او منحرف شده‌اند. بایدن تا حد زیادی همان استراتژی «فشار حداکثری» ترامپ را اتخاذ کرده[۶] و از لغو تحریم‌های ایران و بازگرداندن آمریکا به توافق هسته‌ای خودداری نموده است. این تفاوت چشم‌گیر در سیاست[های اعلامی و اعمالی بایدن]، که البته برای ایرانی‌ها اصلاً غافلگیرکننده نیست، نتیجه‌ی اقدام اسرائیل به دور کردن دولت بایدن از مسیر آشتی و عادی‌سازی است. اصلاً یکی از دلایل مهم اتخاذ استراتژی «فشار حداکثری» ترامپ توسط بایدن، همین است که اسرائیلی‌ها به‌سرعت گفتمان خودشان درباره‌ی ایران را در ذهن دولت بایدن نهادینه کرده‌اند.

 

دیدار جو بایدن (چپ)، معاون اول رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در محل سکونت نتانیاهو در بیت‌المقدس در سال ۲۰۱۰؛ نخست‌وزیر اسرائیل از مدت‌ها قبل منافع رژیم صهیونیستی را در ذهن بایدن نهادینه کرده است (+)

آنتونی بلینکن [وزیر خارجه آمریکا،] اخیراً همان چیزی را تکرار کرد که اسرائیلی‌ها از سال‌ها قبل می‌گفتند: ایران فقط «چند هفته» یا «چند ماه» با ساخت بمب فاصله دارد[۷]. اگرچه تفاوت زیادی میان «توانایی ساخت بمب» و «اقدام به ساخت و استفاده از بمب» وجود دارد، اما آمریکا این قریب‌الوقوع بودن (احتمالی) به ساخت بمب را عامل مهمی می‌داند که باعث شده دولت بایدن برنامه‌ی خود را از پیوستن مجدد به برجام به تأکید بر مذاکره‌ی مجدد تغییر دهد. همین مسئله هم موجب شده است تا واشینگتن از لغو تحریم‌ها خودداری کند.

موضع افراطی دولت بایدن مستقیماً به نفع روایت اسرائیل تمام شده است. آن‌چه بلینکن می‌گوید کاملاً منطبق بر همان چیزی است که مقامات اسرائیلی اخیراً ادعا کرده‌اند. طبق ارزیابی اخیر اداره‌ی اطلاعات نظامی اسرائیل [موسوم به «آمان»]، «ایران ممکن است تنها دو سال با ساخت سلاح هسته‌ای فاصله داشته باشد؛ اگر تصمیم به انجام این کار بگیرد.» این گزارش همچنین می‌گوید سطح غنی‌سازی فعلی ایران، این کشور را به سمت کوتاه کردن فاصله‌اش تا برآوردهای مختلف از زمان «گریز» تا غنی‌سازی ۹۰ درصدی اورانیوم و همچنین ساخت موشک‌های بهتر و یک سیستم تسلیحاتی با احتمالِ منتهی شدن به سلاح هسته‌ای، پیش می‌برد.

بنابراین مهم‌ترین مسئله برای اسرائیل این است که آمریکا تمرکز خود را روی اقدامات ایران در «نقض» محدودیت‌های وضع‌شده در برجام، از جمله با غنی‌سازی اورانیوم در سطوح فراتر از توافق هسته‌ای، حفظ کند. در همین راستا، گزارش اخیر جروزالم‌پست رویکرد فعلی اسرائیل را این‌گونه جمع‌بندی می‌کند: «آن‌چه برای اسرائیل مهم است این است که سیاست خطرپذیری [و انجام اقدامات مخاطره‌آمیز به امید عقب‌نشینی ایران] ادامه یابد و این‌که نقض توافق توسط ایران و نگرانی‌های اسرائیل به رسمیت شناخته شوند. به همین منظور، همچنین اهمیت دارد که برای جلوگیری از اشاعه‌ی هسته‌ای توسط رژیم تهران، آمریکا و اسرائیل از نزدیک با یک‌دیگر همکاری و گفت‌وگو داشته باشند[۸]

 

سانتریفیوژهای تأسیسات هسته‌ای نطنز در سال ۲۰۱۹؛ واکنش ایران به عملیات خرابکارانه‌ی اخیر در این سایت، نه‌تنها نباید گامی به عقب باشد، بلکه باید برداشتن چندین گام به جلو باشد (+)

گزارش جروزالم‌پست به نقل از سرلشکر «تامیر هایمن» رئیس اداره‌ی اطلاعات ارتش اسرائیل، در یک جلسه‌ی توجیهی درباره‌ی ارزیابی ارتش اسرائیل، می‌نویسد ایران در پی اقدامات انجام‌شده توسط اسرائیل و آمریکا به طرز بی‌سابقه‌ای در حضیض قرار دارد و «خرد شده، اما روی پا ایستاده» است. در ادامه‌ی گزارش می‌خوانیم: «تهران برای پیدا کردن فضای تنفس به دولت بایدن اتکا کرده است. آمریکا (و اسرائیل) وظیفه دارند تضمین کنند که این اتفاق در ازای هیچ رخ ندهد.»

همین مسئله که دولت بایدن تا کنون از برداشتن یک گام به عقب و لغو تحریم‌ها به منظور زمینه‌سازی برای ورود مجدد آمریکا به توافق امتناع کرده است، نشان می‌دهد واشینگتن و تل‌آویو پیشاپیش دارند سیاست‌های خود در قبال ایران را از نزدیک با هم هماهنگ می‌کنند. اظهارات دولت بایدن مبنی بر این‌که آمریکا مجدداً به توافق نخواهد پیوست یا حتی تحریم‌ها را لغو نخواهد کرد مگر این‌که ایران غنی‌سازی را متوقف کند [جزئیات بیش‌تر]، کاملاً متناظر با حرفی است که نتانیاهو قبل از انتخابات آمریکا زده بود: «هرگز نباید به توافق هسته‌ای قبلی برگشت. باید به این سیاست سازش‌ناپذیر پایبند بمانیم که تضمین کنیم ایران سلاح هسته‌ای نخواهد ساخت.»

تسلیم شدن دولت بایدن در برابر سیاست سازش‌ناپذیر اسرائیل مقابل ایران، تهران را وادار کرده تا مسیر خودش را در پیش بگیرد. [سخنگوی وزارت خارجه‌ی] این کشور در یک بیانیه‌ی رسمی، که ۲۸ فوریه منتشر شد، گفت:

مسیر پیش رو بسیار روشن است: آمریکا باید به تحریم‌های غیرقانونی و یک‌جانبه‌ی خود خاتمه دهد و به تعهدات برجامی خود بازگردد. این امر نه به مذاکره احتیاج دارد نه به قطعنامه در شورای حکام. جمهوری اسلامی ایران عمل را با عمل پاسخ خواهد داد و همان‌گونه که متناسب با رفع تحریم‌ها، به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت، به اقدامات و رفتارهای خصمانه نیز به همان شکل و صورت پاسخ خواهد داد[۹].

سخت‌گیرانه شدن مواضع آمریکا و ایران، به بهترین شکل ممکن، به تأمین منافع اسرائیل کمک می‌کند. وجود یک کشمکش حل‌نشده‌ی هسته‌ای در خاورمیانه، اسرائیل را در کانون توجه سیاست‌های منطقه‌ای نگه خواهد داشت. با توجه به آشتی اخیر اسرائیل با امارات و سایر کشورهای حاشیه‌ی خلیج [فارس]، تنش در خلیج [فارس] نه‌تنها روابط امنیتی مستقیم اسرائیل با این کشورها را تقویت می‌کند، بلکه چه‌بسا این سناریو موجب شود سایر کشورهای حوزه‌ی خلیج [فارس] هم به «پیمان ابراهیم» ملحق شوند. بنابراین تنش‌ها با ایران می‌تواند به اسرائیل این امکان را بدهد تا خود را به عنوان هژمون جدید منطقه معرفی کند.

[سیاست‌های ضدایرانی] اسرائیل همین الآن هم نه‌تنها در امارات، بلکه در عربستان نیز حامیانی دارد. هر دوی این کشورها گفته‌اند هرگونه توافق [هسته‌ای جدید] را تنها در صورتی خواهند پذیرفت که فراتر از توافق قبلی باشد. به گفته‌ی آن‌ها، هر توافقی علاوه بر ایجاد محدودیت در برنامه‌ی هسته‌ای ایران، باید شامل بندهایی با هدف عقب راندن برنامه‌ی موشک‌های بالستیک ایران، پایان دادن به «مداخله»ی تهران در کشورهای دیگر، و توقف حمایت این کشور از شبه‌نظامیان در عراق، لبنان، سوریه، یمن و کشورهای دیگر، باشد.

اسرائیل پیشاپیش رهبری کشورهای خلیج [فارس] را در لابی کردن در آمریکا برای دستیابی به توافقی به دست گرفته است که نه‌تنها برنامه‌ی هسته‌ای ایران، بلکه پتانسیل قدرت ملی این کشور در بسیاری از جنبه‌های دیگر را نیز محدود کند. چنان‌که برخی گزارش‌ها در رسانه‌های جریان اصلی آمریکا نشان می‌دهد، «یوسی کوهن» رئیس موساد، و تیمی از کارشناسان، به‌زودی به واشینگتن سفر می‌کنند تا درباره‌ی آن‌چه که از نظرشان «تهدیداتِ همچنان برقرار از جانب ایران» است، به مقامات ارشد آمریکایی گزارش بدهند؛ به این امید که آمریکا را متقاعد کنند محدودیت‌های شدیدتری را، در هر توافق احتمالی، برای ایران در نظر بگیرد.

در سوی دیگر، بعید است موضع ایران درباره‌ی هر توافق جدیدی تغییر کند؛ به‌ویژه توافقی که هدفش تحمیلِ عملاً یک کاپیتولاسیون به این کشور باشد. چین و روسیه همچنان از بازگشت بی‌قیدوشرط آمریکا به برجام در قبال بازگشت ایران به تعهد کامل به این توافق حمایت می‌کنند. «هوآ چون‌یینگ» سخنگوی وزارت خارجه چین، اخیراً در یک کنفرانس خبری گفت «کلید شکسته شدن بن‌بست» بازگشت بی‌قیدوشرط است.

 

از نظر مقامات رژیم صهیونیستی، کاپیتولاسیونِ ایران مستلزم کاپیتولاسیون دولت بایدن مقابل اسرائیل است (+)

با این وجود، چیزی که اسرائیل و متحدانش در خلیج [فارس] به دنبال دستیابی به آن هستند، «شکسته شدن بن‌بست» نیست. آن‌ها دارند آمریکا را وادار به اتخاذ سیاستی می‌کنند که بن‌بست را حفظ کند، مگر در صورتی که قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران به طور کامل و دائمی محدود شود. برای اسرائیلی‌ها، کاپیتولاسیون ایران ابتدا کاپیتولاسیونِ آمریکا در برابر اسرائیل را ایجاب می‌کند، تا بتوانند سیاست آمریکا را به گونه‌ای شکل دهند که منافع اسرائیل را به بهترین وجه تأمین کند. و تا این‌جای کار هم موفق بوده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *