“حزب ندا” در دوراهی؛ 5 هزار جنتلمن یا 5 هزار تفنگدار؟
حزب اصلاحطلب و جوانگرای ندای ایرانیان که از چند سال قبل و با محوریت “سیدمحمدصادق خرازی” کار خود را آغاز کرد؛ در جریان انتخابات ریاستجمهوری پیش رو با یک چالش بزرگ مواجه شده است.
نداییها که از ابتدا تمرکز خود را بر کاندیداتوری ظریف و خرازی گذاشته بودند اما با ثبت نام نکردن ظریف و انصراف خرازی مواجه شدند و پس از آن نیز منتظر رأی جبهه اصلاحات ایران یا همان ناسا بودند تا از گزینه آنها حمایت کنند. اما ناسا همانطور که برخی محافل تحلیلی از یکسال قبل پیشبینی کرده بودند قصد “تحریم خاموش انتخابات” را داشت و پس از اعلام فهرست نامزدهای تأیید شده نیز در قالب بیانیهای رسما از این نیت شوم رونمایی کرد.[1]
و حالا حزب ندا مانده است و رویکرد تعاملیاش با نظام از یکسو و همراهی داشتن یا نداشتن با تصمیم تحریمی اصلاحطلبان از یکسو!
سؤال اینجاست که آقای صادق خرازی بعنوان چهره محوری حزب جوانگرای ندا در مقطع فعلی چه خواهد کرد؟!
*بر اساس آنچه از حزب ندای ایرانیان میدانیم؛ آنها مثل کارگزارانیها با تحریم انتخابات و “رأی ندادن” مخالفاند.
اما در عین حال تاکنون نیز رفتار مقتدرانهای از آنها در مقابل ستاد اصلاحات مشاهده نشده است.
به این معنی که نداییها مثل کارگزارانیها در مقابل تصمیمات غلط ستاد هسته سخت اصلاحات قد علم کنند و بگویند مخالفیم!
انتخابات پیش رو، منصهای است که رجال و گروههای سیاسی یا در آن برنده میشوند یا بازنده… و حالت سومی وجود ندارد.
به این معنی که این افراد یا با ورود به انتخابات و تشویق مردم به “مشارکت حداکثری” در زمره یاران انقلاب و “خودیها” قلمداد میشوند یا اینکه مثل هسته سخت اصلاحات در ناسا دل به تحریم خاموش انتخابات خوش میکنند تا از قبل آن شمشیرهای تیزتر و آخته خود را علیه نظام اسلامی عیانتر کنند و پس از انتخاباتی که به زعم آنها قرار است میزان مشارکت در آن کم باشد؛ بیرق نامشروع بودن نظام اسلامی را بلند کنند.
و اکنون حزب ندا در مقابل این دو راهی وقوف دارد.
یا اینکه در راستای همان آرمان طرح شده از سوی سیدمحمد صادق خرازی مبنی بر تربیت 5 هزار جنتلمن سیاسی ایستادگی کند و دست یازیده بر عقلانیتی که تاکنون ابراز کرده است؛ طریقی غیر از فرمان ستاد ناسا برگزیند و در قالب راهکارهای عقلانی موجود پا به عرصه انتخابات بگذارد.
تراژدی حزب ندا از آنرو اهمیتی بیشتر مییابد که این حزب سمبلی از امیدها و آرمانهای نسل نوی اصلاحطلبان است. جوانهایی که از مهجوریت عقل و سلاحدوستی در هسته سخت اصلاحات به جان آمدهاند و آینده سیاسی خویش را از مسیرهای نزدیکتر به عقلانیتی مثل مسیر حزب ندا میجویند.
و اکنون سیدمحمدصادق خرازی بعنوان یک اصلاحطلب نجیب و البته چهره محوری حزب ندای ایرانیان در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است.
خرازی پیش از این در بیانیه کوتاه انصراف خود از حضور در انتخابات که به امید عملگری جبهه اصلاحات صادر شد! نوشته بود:
“در کنار جوانانِ حزب ندای ایرانیان، که همواره از آنان آموختهام، مسیرِ پاسداری از جمهوریّت نظام را ادامه خواهم داد تا این نهالِ نوپا درختی تناور گردد.
ما نداییان باور داریم که با فداکاری و از خودگذشتن و اتحاد، میتوان دستاوردهای بزرگِ معاصر را حفظ کرد و فردایی بهتر را برای این آب و خاک به ارمغان آورد…”[2]
***
تحریمیها حق صحبتکردن ندارند آقای عارف!
محمدرضا عارف، فعال اصلاحطلب و رئیس سابق شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که انتخابات مجلس یازدهم با امضای رسمی او توسط چپها تحریم شد، اخیراً در بیانیهای پیرامون انتخابات ریاستجمهوری، شورای نگهبان را به رفتارهای فراقانونی متهم کرد.
به گزارش جماران، عارف در این بیانیه مینویسد: امروز اقشار مختلف جامعه بویژه نخبگان،متدینین و ملتزمان به ساختار سیاسی کشور ، از عملکرد شورای محترم نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اقناع نشده اند.مطمئنا زمانی می توان انتظار مشارکت پرشور مردم در انتخابات را داشت ، که سوالات ملت، بعنوان ولی نعمت حاکمان، در موضوع بررسی صلاحیت ها با پاسخ قانع کننده همراه باشد. همانگونه که پیشتر هم تاکید شده بود کاهش مشارکت مردم در انتخابات که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده است، می تواند زنگ خطری جدی برای مشروعیت نظام باشد، که اگر با بیتفاوتی از کنار آن عبور کنیم ،نمیتوان پیش بینی کرد که در آینده چه اتفاقات ناگواری برای ایران عزیز در پی داشته باشد.
در نوشته عارف همچنین میخوانیم: معتقدم که هرگونه ایجاد محدودیت برای یاران انقلاب و کسانیکه دل در گرو ایران عزیز دارند با استفاده از روشهایی نظیر حصر و رد صلاحیتهای فراقانونی اقدامی ناصواب و مغایر اهداف اولیه انقلاب اسلامی است.[3]
*قبل از هرچیز باید دانست رجلی که رسما و بدون خجالت دست به تحریم رسمی انتخابات میزند حق هیچ اظهار نظری در مسائل مختلفه کشور ندارد. زیرا او علیه مردمسالاری خروج کرده است.
در بحث اقناع پیرامون تصمیم قانونگذار نیز نباید دچار خلط مبحث شد زیرا شکل و شمایل اقناع در همه جا یکسان نیست.
اقناع در محیط دانشگاه و فضای علمی بصورت تخاطب و بیان استدلال است اما در محیط نمایندگی و تفویض اختیارات به افراد دیگر بر اسلوب “پذیرش رأی نماینده” استوار است.
به این معنی که وقتی یک رجل را بصورت مستقیم یا باواسطه انتخاب میکنیم یعنی بصورت پیشفرض پذیرفتهایم که رأی و نظر او را هم قبول داریم.
حال این رأی و نظر در مواردی مثل برخی تصمیمات مجلس قابل بیان و چالش است اما در موردی مثل بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان که اولا با آبروی داوطلبان نامزدی مرتبط است و ثانیا به درک استصوابی 6 وکیل و 6 فقیه منتخب و منتصب ربط دارد قابلیت طرح عمومی را ندارد.
از همین روست که طرح مبحثی به نام “شفافیت” در قبال تمامی تصمیمات مجلس اولا غیر عقلانی است، ثانیا غیر ممکن است و ثالثا با فلسفه انتخاب نماینده تنافر دارد.
ما همچنین قضاوت درباره اظهارات عارف مبنی بر اینکه تصمیمات شورای نگهبان فراقانونی است را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
گفتنیست مشروعیت نظام به هیچ وجه به میزان مشارکت مرتبط نیست و بلکه صرفا به “رعایت مُرّ قانون” ربط دارد. به دیگر سخن اینکه اگرچه مشارکت بالا در انتخابات یک امتیاز است اما مشروعیت نظام و صحّت انتخابات صرفا با رعایت مُرّ قانون محقق میشود.
***
فتاوایی برای “تحریم خاموش انتخابات”
حرام است مردم “عقلانیت انتخاباتی” داشته باشند!
حسین موسویتبریزی که رسانههای اصلاحطلب از وی با عنوان حاج آقا و یا حتی “آیتا…” یاد میکنند اخیراً در اظهاراتی پیرامون انتخابات و تصمیمات شورای نگهبان گفته است: حضرت امام برای خودش هم عصمت قائل نبود و قائل نبود که نباید او را نقد کنند؛ چه رسد به شورای نگهبان. بارها به شورای نگهبان عتاب کرد که این کار را نکنید.
او همچنین در دفاعی تلویحی از تصمیم اصلاحطلبان برای “تحریم خاموش انتخابات” اظهار میکند:
“ما الآن می گوییم همه باید در انتخابات شرکت کنند. شرکت در انتخابات به معنای سهیم شدن در سرنوشت کشور و خودمان است. اما نمیتوانیم بگوییم ایها الناس ما این چهار نفر را گفته ایم و شما هم حتی اگر این چهار نفر را بد می دانید به یکی از آنها رأی بدهید. باید اطمینان داشته باشد و رأی بدهد. اصلا حرام است به کسی که به نظرش بد است رأی بدهد!”
به گزارش جماران، موسویتبریزی میافزاید: انتخابات را برای این گذاشته اند که آقا یا خانم رأی دهنده خودش انتخاب کند. لذا امروز هم چند نفر اعلام شده اند و اگر کسی اطمینان دارد که خوب است باید نسبت به سرنوشت کشور حساس باشند و احساس مسئولیت کنند.اما اگر چون اصل نظام خوب است و واجب است که ما آن را حفظ کنیم به کسانی که قبولشان نداریم و یا خدای ناکرده ضعفهای آنها را میدانیم رأی بدهیم، نه عقلانی و نه شرعی است.[4]
*آقای موسویتبریزی در قبال این اصل ساده عقلانی و شرعی خود را به تجاهل زده است که اگر نظام و مردم یک رئیس جمهور خوب و کامل بخواهند؛ به قول آیتا… جنتی باید چنین رئیسجمهوری را بدهیم، بسازند!
در واقع اساسا جز در شرایط فرضی حضور امام معصوم؛ رأی دادن به یک گزینه کاملا مطلوب ممکن نیست.
پس آشکار میشود که رأی دادن همواره با علم به نقاط قوت و البته نقاط ضعف نامزدهای مختلف است.
و عقلانیت و شرع حکم میکند که همواره و پس از اعلام فهرست نامزدهای حائز کف صلاحیت؛ به نامزدی رأی دهیم که معدل بهتری در سرجمع نقاط قوت و ضعف داشته باشد و به عبارت دیگر نقاط ضعف او در کمترین میزان باشد.
پس فتوای برساخته آقای موسوی مبنی بر اینکه “حرام است به کسی که به نظرمان بد است رأی بدهیم”! یک حرف باطل است زیرا یک شهروند معتقد به مردمسالاری و انتخابات باید بتواند در “انتخاب میان بد و بدتر” قدرت تعقل داشته باشد.
در این راستا میتوان به حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) نیز استناد کرد که فرمودند: لَیْسَ الْعاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْنِ.
“عاقل، آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسی است که از میان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.”
باید دانست که همین اعوجاجات مراجع فکری اصلاحطلبان است که سبب شده همواره سمت و سوی این جریان در جهت تحریم انتخابات، فتنهگری، معارضه با نظام و خدشه بر قوانین کشور قرار داشته باشد.