در حالی که جهان منتظر واکنش نظامی ایران به ترور شهید «اسماعیل هنیه» رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، است، تهران در برخی جبهههای دیگر پیشاپیش مقابل رژیم صهیونیستی به پیروزی رسیده است. فارغ از اینکه جمهوری اسلامی در خونخواهی شهید هنیه دست به اقدام نظامی بزند یا خیر، اتحاد جامعهی جهانی و بهخصوص کشورهای عربی در محکومیت این ترور، پیروزی سیاسی را برای تهران رقم زده است. اندیشکدهی آمریکایی «مرکز استیمسون» طی گزارشی تحت عنوان «قتل هنیه میتواند نتیجهی عکس بدهد و به ایران کمک کند[۱]» به همین مسئله پرداخته و توضیح میدهد که ایران میتواند خشم کشورهای عربی از این ترور را مدیریت کند و از آن برای تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی استفاده نماید. آنچه در ادامه میخوانید، منتخب گزارش مرکز استیمسون است.
اعضای سازمان همکاری اسلامی طی نشست اضطراری روز چهارشنبه در شهر «جده» در عربستان، با صدور یک بیانیهی قاطعانه، ترور هفتهی گذشتهی اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، در تهران را محکوم کردند. بیانیهی این سازمان، که ۵۷ عضو دارد، «اسرائیل، قدرت اشغالگر نامشروع» را «مسئول کامل این حملهی شنیع» دانست و این اقدام را «نقض جدی» حاکمیت ایران خواند. ایران اغلب با کشورهای دارای اکثریت مسلمان (بهویژه کشورهای ثروتمند عرب سنی در سراسر منطقهی خلیج فارس) به دلیل دخالت در امور داخلی آنها در تقابل بوده است. با این حال، این کشور همچنین نشان داده که میتواند از هرجومرج بهرهبرداری کند. بر همین اساس، قتل هنیه(در مهمانخانهی دولتی تنها چند ساعت پس از شرکت رهبر حماس در مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران) میتواند فرصتی در اختیار تهران بگذارد تا با تحت کنترل گرفتنِ خشم اعراب علیه اسرائیل و تقویت همگرایی شیعه و سنی، نفوذ منطقهایش را افزایش دهد.
تصویری از شهید «اسماعیل هنیه» رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، و «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور جدید ایران، در میدان ولیعصر تهران. کشورهای عربی، حتی کشورهایی که در گذشته با ایران زاویه داشتهاند، اکنون ترور شهید هنیه را محکوم میکنند و انگشت اتهام ایجاد بیثباتی در منطقه را به سوی رژیم صهیونیستی نشانه گرفتهاند.
ایران، از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تا کنون، علناً از آرمان فلسطین حمایت و دفاع کرده است. از منظر کلیتر، نفوذ این کشور در خاورمیانه نتیجهی تأثیرات پیچیده و متقابل عوامل مذهبی، ایدئولوژیک، سیاسی، و منطقهای است تهران با بهرهمندی از درگیریهای حلنشدهی منطقهای، تنشهای فرقهای در کشورهای همسایه، و سیاست آمریکا مبنی بر تغییر رژیم [در کشورهای خاورمیانه]، شبکهای قدرتمند از نیروهای نیابتی را در سراسر خاورمیانه تشکیل داده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی نخبهی آن، موسوم به نیروی قدس، به طور نظاممند کمکهای تسلیحاتی، آموزشی، و مالی به شبهنظامیان و نهادهای سیاسی در حداقل شش کشور بحرین، عراق، لبنان، سرزمینهای فلسطینی، سوریه، و یمن ارائه کردهاند. از زمان آغاز جنگ غزه پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ علیه اسرائیل توسط حماس، ایران از شریکش حزبالله در لبنان، شبهنظامیان شیعه در عراق و سوریه، و حوثیهای [انصارالله] یمن، در تلاشهایشان برای کمک به حماس در مبارزهی متقابل با اسرائیل و حامی اصلیاش، آمریکا، حمایت کرده است.
اندیشکدهی آمریکایی «شورای روابط خارجی» طی گزارشی تحت عنوان «حزبالله چیست؟» توضیح میدهد که حزبالله لبنان به لطف تجربیات نظامیاش در جنگ سوریه و حمایتهای ایران به یک دشمن قدرتمند برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. این یعنی خط اول مبارزه با رژیم صیهونیستی اکنون مرزهای فلسطین اشغالی هستند.
اکنون، در حالی که منطقه انتظار انتقام وعدهدادهشدهی ایران به خاطر قتل هنیه و پاسخ حزبالله به ترور چند ساعت قبلترِ یکی از رهبران شبهنظامی برجستهاش در بیروت، را میکشد، بسیاری از کشورها با ایران ارتباط برقرار کردهاند و از این کشور خواستهاند منطقه را، که پیشاپیش درگیر یک جنگ وحشتناک است، بیش از این به آتش نکشد. اردن، سوریه، و عراق همگی ترور هنیه را به عنوان اقدامی بیثباتکننده، که ثبات منطقه را به خطر میاندازد، محکوم کردهاند. دیپلمات ارشد اردن به دلیل نگرانی از تشدید تنشها، سفری نادر به ایران داشت. قطر، از میانجیگران اصلی در درگیریهای خاورمیانه، تأکید کرد ترور مذاکرهکنندهی ارشد حماس، تلاشهای جاری برای دستیابی به آتشبس در غزه را مختل میکند. در لبنان، «نجیب میقاتی» نخستوزیر، قتل هنیه را تهدیدی مهم برای صلح دانست و آن را محکوم کرد. «احمد عطاف» وزیر خارجهی الجزایر، نیز ترور هنیه را «خائنانه و شرمآور» دانست و آن را محکوم کرد. همچنین، مصر نیز بر عواقب این قتل برای حاکمیت و ثبات منطقه تأکید نمود
«ایمن الصفدی» (راست) وزیر خارجهی اردن، اوایل ماه آگوست سال ۲۰۲۴، در تهران با «علی باقری کنی» سرپرست وزارت خارجهی ایران، دیدار میکند. این سفر در پی ترور شهید «اسماعیل هنیه» رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، انجام شد و دو طرف طی آن دربارهی مسائل منطقهای و بهویژه جنگ غزه با یکدیگر گفتوگو کردند.
تظاهرات مردم اردن در «امان» پایتخت این کشور، در حمایت از فلسطین. افکار عمومی کشورهای عربی، بعضاً بر خلاف دولتهای آنها، قاطعانه از آرمان فلسطین دفاع میکنند و حمایت ایران از این آرمان باعث میشود ملتهای منطقه جمهوری اسلامی را قهرمان مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی بدانند.
این محکومیتهای دستهجمعی به طور بالقوه میتوانند ایران را قادر کنند تا از این مخالفتها برای تقویت نفوذش در منطقه و، به طور گستردهتر، جهان اسلام استفاده کند. از لحاظ تاریخی، رژیم اسلامی ایران به دنبال تحریک قیامهای مذهبی مشابه، بهویژه در کشورهای همسایهی خود، بوده است. آیتالله روحالله خمینی، رهبر انقلاب ۱۹۷۹، آرمانهایی حتی گستردهتر از این را بیان میکرد و میگفت: «ما انقلاب خود را به تمام جهان صادر خواهیم کرد. تا وقتی بانگ «هیچ خدایی جز الله نیست» در سراسر جهان طنینانداز نشود، مبارزه ادامه خواهد داشت.» روابط ایران و فلسطین، به طور خاص، شکل یک اتحاد راهبردی را به خود گرفتهاند؛ اتحادی که در آن ایران به دنبال افزایش نفوذ خود است، و فلسطینیان محروم، از حمایت دولتی بهرهمند میشوند. در عین حال، حمایت ایران از آرمان فلسطین تا حدی ایدئولوژیک است و ریشه در اهمیت مذهبی اورشلیم [بیتالمقدس] برای مسلمانان دارد. از زمان تسلط حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷، ایران یکی از حامیان اصلی آن بوده و سالانه معادل حدود ۳۰۰ میلیون دلار کمک مالی، فناوری نظامی، و اطلاعات در اختیار این گروه قرار داده است.
ایران، بهرغم لفاظیهای پاناسلامیاش، به دنبال تحکیم موقعیت همفرقهایهای شیعهاش نیز بوده است. کمکهای تهران به تأسیس حزبالله در لبنان پس از تهاجم سال ۱۹۸۲ اسرائیل به این کشور، تأمین مالی و آموزش گروههای شبهنظامی مختلف در عراق، حمایت از حوثیها در یمن، و تضمین بقای رژیم اسد در سوریه نشاندهندهی همین سیاستهای جمهوری اسلامی بودهاند. با این حال، ایران تلاش میکند تا صرفاً پرچمدار شیعیان تلقی نشود. اتحاد ایران با گروههای مختلف فلسطینی، نقش این کشور را به عنوان مدافع ثابتقدم آرمان فلسطین تثبیت میکند. تهران حتی ممکن است بخواهد از اهرم ترور هنیه استفاده کند تا همچنان خود را به عنوان قهرمان اجتنابناپذیر مبارزات فلسطینیها معرفی نماید. ترور هنیه و جنگ غزه، علاوه بر بیانیههای حمایتیای که ایران تا کنون دریافت کرده، ممکن است منافع بیشتری نیز برای موقعیت راهبردی تهران داشته باشند.
توافقات ابراهیمی که روابط اسرائیل و چندین کشور خلیج فارس را عادی کرده بودند، پیشاپیش در نتیجهی کشته شدن ۴۰,۰۰۰ فلسطینی در غزه تحتالشعاع قرار گرفته بودند. اکنون قتل هنیه ممکن است باعث واکنش عمومی شدیدتری شود و دولتهای امارات، بحرین، مراکش، و سودان را بیشازپیش تحت فشار بگذارد تا در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کنند. تا همین الآن هم چشمانداز تعمیم این توافقات به عربستان از فهرست اولویتها خارج شده و امارات «نگرانی عمیق خود را نسبت به تداوم تشدید تنشها و پیامدهای آن بر امنیت و ثبات منطقه» ابراز کرده و بر نیاز به «خویشتنداری و خرد حداکثری» تأکید نموده است. بحرین نیز «عواقب خطرناک [این ترور] بر امنیت و ثبات منطقه» را یادآوری کرده، خواستار پایان فوری درگیری شده، و از جامعهی بینالملل خواسته از اقدامات در جهت کاهش تنشها حمایت کند. از سوی دیگر، عربستان سعی دارد میان منافع راهبردیاش در روابط دفاعی با اسرائیل، با هدف مقابله با نفوذ ایران، و حمایت گستردهی افکار عمومی مردم خودش و جهان اسلام از فلسطین، توازن برقرار کند. تصمیم این کشور مبنی بر میزبانی نشست اضطراری شورای همکاری اسلامی در جده، همین تلاش برای راه رفتن روی لبهی این شمشیر را نشان میدهد. ممکن است ریاض حمایت دیپلماتیک از تشکیلات خودگردان فلسطین و کمکهای مالی به آوارگان فلسطینی را نیز افزایش دهد.
نمایی از «مسجد الرحمة» در شهر «جده» در عربستان. نظرسنجی اخیر اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی سیاست خاور نزدیک واشینگتن» نشان میدهد ۹۶ درصد از مردم عربستان معتقدند کشورهای عربی باید در اعتراض به جنگ غزه تمام روابط خود را با اسرائیل قطع کنند. همچنین ۴۰ درصد از سعودیها اکنون دربارهی حماس نظر مثبتی دارند؛ در حالی که این رقم چند ماه پیش از شروع جنگ در غزه، ۱۰ درصد بود.
ترور هنیه یک زلزلهی جغراسیاسی با توان بالقوهی تغییر معادلات منطقه بود. حمایت ایران از بهاصطلاح «محور مقاومت» در نتیجهی افزایش تنشها با اسرائیل و آشکار شدن «جنگ سایه» ی طولانیمدت میان دو کشور، تهران را به خطر انداخته است. با این حال، حمایت ایران از آرمان فلسطین، تلاشهای آمریکا و منطقه برای مهار تهران را نیز مختل میکند و کشورهای خلیج فارس را وادار میسازد تا در بحبوحهی واکنشهای عمومی علیه افزایش مرگومیر فلسطینیان، در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کنند. نحوهی مانور ایران در عبور از این بحران، در تعیین نقش منطقهایش در آینده بسیار تعیینکننده خواهد بود.