مبلغ نوشت: مروری ساده در زندگی فلسطینیهای مبارز روشن میکند که بسیاری از مبارزین و مجاهدین، ایستادگی و تن ندادن به ذلت را از حسین(ع) آموخته اند. مگر نه این است که اوج سعادت همین است که انسان خود را فدا نماید و از خود هیچ نیابد.
«مبلغ» نوشت: محسن فائضی در یادداشتی به انتقاد از باوری پرداخت که بر مبنای آن تصور میشود که جوانان و مردم فلسطین، شناختی از امام حسین(ع) و ارادتی به ایشان ندارند و این اشتباه را برخاسته از کتب اهل سنت و یا نظرات برخی از بزرگان آنها میداند.
هر سال عاشورا و محرم شیعیان غرق در عزاداری برای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) هستند. از سوی دیگر همواره واکنش اهل سنت به بزرگداشت مراسمات محرم و یا نگاه ایشان به اباعبدالله(ع) محل گفت و گو و بحث قرار میگیرد. شاید همه ما، مطالبی مانند استحباب روزه عاشورا در میان اهل سنت را شنیده باشیم اما جملاتی از این دست که در اهل سنت وجود دارد کمتر به اطلاع شیعیان رسیده است. برای مثال سید قطب از متفکرین معاصر اهل سنت در مورد امام حسین میگوید:
حسین – رضوان الله علیه – از یک سو با آن شکل بزرگ و سترگ شهید می شود، و البته از دیگر سو شهادت او فاجعه بسیار عظیمی است، ولی آیا همچون شهادتی پیروزی است یا شکست؟ به صورت ظاهر و با معیار کوچک انسان، این امر شکست به شمار می آید. ولی در اصل حقیقت و با معیار بزرگ الهی، پیروزی است.
در روی کره زمین شهیدی نیست که همچون حسین – رضوان الله علیه – دلها به عشق او بتپد و قلبها لبریز از مهر و محبت او شود و جانها شیدای او گردد و از غیرت و فداکاری او به جوش و خروش درآید، چه دلها و قلبها و جانهای شیعیان مسلمان و چه مسلمانان غیر شیعه و حتی دل ها و درونها و جانهای بسیاری از غیرمسلمانان![1]
یکی از افرادی که در محرم سال جاری در منابر خویش به این مساله مهم پرداختند، حجت الاسلام حامد کاشانی بودند. یکی از موضوعات منبر ایشان در سال جاری به صورت خلاصه “اصلاح نگاه اهل سنت به امام حسین(ع)” بود. فارغ از این که این مساله را اولویت نخست بدانیم یا خیر، و این که در مقام فعلی آیا اصلاح نگاه شیعیان به امام حسین(ع) چه در جانب سکولار آن و در چه در جانب نومرجئه اولویت دارد یا تصحیح نگاه اهل سنت؟ از این مساله میگذریم. در روزهای گذشته مقطعی از کلام ایشان ناظر به فلسطینیها، بیش از سایر مطالب بازنشر شده است که با توجه به حساسیت موضوع اندکی بدان میپردازیم.
در کلام ایشان اینگونه آمده است:
“فلسطین رو نگاه کن، این فلسطین خودش که پاره تن اسلامه بیت المقدس مثل حرم امام رضا مثل کعبه برای ما مهمه….یک عده اونجا میرن میجنگند، اقا آدمی که حاضره بره جون بده یعنی یک صدقی داره، ما تو این فلسطین آدم هایی داریم که شش تا هفت پسرشون کشته شدند، خب این خیلی ظرفیته…. خودش رو در راه اسلام میدونه اما پرچم امام حسین سر دست نیست، من باشم می گویم خاک بر سر کاشانی! این کسی که اینقدر ظرفیت داشته هفت تا بچش رو داده نفهمیده که تاسی به امام حسین کنه… چرا امام حسین الگوت نیست! چون تصویرش رو خراب کرده؛ تصویر امام حسین (س) در ذهن این فلسطینیه، چیزی نیست که تو ذهن شماست!”
به نظر کلام روایت شده ایشان بیش از آنکه روایت جوانان مبارز فلسطینی باشد، برخاسته از روایت کتب و یا برخی بزرگان اهل سنت است که طبعا نقد و بررسی آن در جای خود، کاری بس لازم است. اما باید پرسید ایشان چقدر با تفکرات جریانها و شخصیتهای مبارز فلسطینی در میدان آشنایی دارند؟ مثالهای متعددی از جملات ایشان در مورد امام حسین(ع) که نه فقط محدود به جهاد اسلامی که نزدیک به تفکرات جمهوری اسلامی است بلکه حتی در میان روشنفکران غیردینی مانند باسل الاعرج یا جوانان و نوجوانان نسل جدید معروف به نسل Z جملاتی در مورد تاثیرپذیریشان از امام حسین(ع) وجود دارد. مروری ساده در زندگی فلسطینیهای مبارز روشن میکند که بسیاری از مبارزین و مجاهدین، ایستادگی و تن ندادن به ذلت را از حسین(ع) آموخته اند. مگر نه این است که اوج سعادت همین است که انسان خود را فدا نماید و از خود هیچ نیابد.
البته باید گفت اگر منظور از اصلاح نگاه به حسین(ع) و قیامش تحقق تمدن و حاکمیت اسلامی به منظور ایجاد فرصت سعادت، عدالت و ولایت سیاسی بشریت است، این دو قطبی و مسئله نه در اهل سنت بلکه در شیعه و ایران خودمان هم بوده و هست و این روزها بنظرم جدی تر رواج دارد و باید ابتدا این اصلاح را در میان خودمان دنبال کنیم.
[1] سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 5، ص 3086، چاپ دارالشروق، 1425ق، ذیل آیه 51 سوره غافر