نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت» وابسته به اندیشکده کوئینسی در تحلیل خود آورده است: تندروهای ضدایران در واشنگتن، میل بیپایانی برای جنگافروزی علیه ایران دارند. همچنان که در نوشته اخیر رئول مارک گرشت مامور سابق سیا و عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی با عنوان «لحظه اسرائیلی» دیده میشود. او تلاش دارد همان تصویر کلیشهای را از ایران ارائه دهد که یک رژیم توسعهطلب بر آن حاکم است که هیچ مصالحهای با آن ممکن نیست. خط تازه این است که آمریکا در مقابله با ایران، دیگر قابل اتکا و اعتماد نیست چرا که در حال چرخش از منطقه به سمت آسیاست. بنابراین اسرائیل در موقعیت خاصی قرار گرفته تا مسئولیت هژمونیک منطقهای واشنگتن را به عهده گیرد و متحدان تازه عرب اسرائیل هم آماده پیوستن به یک اتحاد ضدایران هستند.
این مجموعه ذهنیتهایی است که بهطور فزایندهای توسط مقامات اسرائیل تبلیغ میشود. زنجیرهای از اقدامات دیپلماتیک همچون «عادیسازی» با شماری از کشورهای عربی در چارچوب توافقهای ابراهیم موجب شد تا نخستوزیر پیشین، نفتالی بنت، بگوید که اسرائیل دیگر نیابتیهای ایران را نمیزند بلکه بهدنبال کوبیدنِ سر «هشت پا»، یعنی خود ایران، میرود.
از تمایل بنت به نمایش داخلی در اسرائیل که بگذریم، این ذهنیتها اگر محدود نشود، میتواند به آسانی از کنترل خارج شده و آمریکا را به یک باتلاق پرهزینه بکشاند.
بنیاد دفاع از دموکراسیها، با چنگ و دندان علیه توافق 2015 جنگید و به ابزار دونالد ترامپ در خروج از برجام تبدیل شد. اکنون هم گِرِشت، همان کلیشه آشنا را پیش میکشد.
اگر دولت کنونی در تهران، چنین گفتوگویی را رد میکند، بهدلیل تجربه خروج دونالد ترامپ از توافق و فشار حداکثری اوست؛ سیاستی که بنیاد دفاع از دموکراسیها، برای آن لابی پرحرارتی داشت.
ایران از تواناییهای قابل توجهی برای تلافی برخوردار است؛ چه مستقیم چه از طریق نیابتیها. ایران در حال برساختن یک «کمربند بازدارندگی» علیه حضور اسرائیل در کشورهای منطقه مثل عربستان و امارات است.
در حال حاضر، ایران از فشار بر این کشورها دست برداشته چرا که سرگرم گفتوگو با این کشورهاست که تا به اینجا هم سازنده بوده است. با این حال، اگر آنها پیوندهای نظامی بیشتری را با اسرائیل به پیش برند، مثلا توافقهای دفاع هوایی با اسرائیل امضا کنند، یا امارات و بحرین زیرساختهای نظامی یا اطلاعاتی اسرائیل را میزبان شوند، دوباره خود را با این ریسک روبهرو خواهند دید که هدف توانمندیهای چشمگیر موشکی یا پهپادی ایران قرار گیرند.
گذشته از اهرم تا به اینجا استفاده نشده ایران علیه اسرائیل، یعنی زرادخانه موشکی حزبالله که در مرز شمالی اسرائیل انباشت شده، با چرخش روسیه به سمت جنگ اوکراین، شاید اتکای مسکو به تهران برای سرپا نگهداشتن بشار اسد، بیشتر شود تا جایی که تدابیر توافق شده با اسرائیل در سوریه را در سایه قرار دهد؛ تدابیری که به اسرائیل امکان میداد با دست باز به اهداف ایران در سوریه حمله کند.
هرگونه نقشآفرینی آمریکا در چنین اتحادی علیه ایران، ناگزیر ایالات متحده را به یک هدف تبدیل میکند. مشکل بتوان درک کرد که چگونه آمریکا با فرو رفتن بیشتر در باتلاق خاورمیانه، میخواهد به منافع خود کمک کند آن هم در زمانی که به شدت نیازمند تمرکز بر تهدیدهای امنیتی بزرگتر است. جو بایدن باید این نکته را روشن سازد که واشنگتن علاقهای ندارد که بخشی از هرگونه جنگی با ایران باشد و آنها را از روی آوردن به هرگونه اقدام غیرمسئولانه و بیپروایی بازدارد.